۱۳۸۹/۰۸/۰۸

عشق فقط برو

خسته ام از شنیدن دوستت دارم که بار سنگین مسئولیت را به دوشم می اندازد و کمر خم شده ام را به زانو در می آورد
من به نفس نفس زدن آخر این عشق رسیده ام
کاش کمی هوای تازه پیدا شود ....... کمی رهایی
مرا در عشق خفه کرده ای و گمان می کنی باید قدر دانی هم بکنم و نمی دانی چقدر آرزوی پرواز دارم
کاش از زندگی ام برای همیشه بروی ای عشق

۱۳۸۹/۰۷/۱۴

....؟

وقتی تو رفتی منم رفتم
اما تو با نفرت رفتی و من با عشق
تو با غروری که حس می کردی شکست و من بی هیچ غروری
تو با گلایه و نفرین ، من با دعا برای روز های آیندت
تو گفتی اگه برم میمیری ، من گفتم میرم تا زندگی کنم
تو حالا داری زندگی میکنی و من دارم بی تو میمیرم
.
.
.
.
تو برای برگشتنم هنوزم آرزو میکنی ، من آرزو هام و پشت دیوار دلم دفن می کنم