۱۳۸۸/۱۰/۱۵

رهایم کن


نگاه می کنم آن کسی را که در آینه روبه روی من ایستاده است و پاک گیج و گنگ به تمامی لحظه های سپری شده در عمق وجودم می نگرد......
چه می کنی با من ؟...
چه چیز را به بیرون می کشی ؟....
تمام دلم را مرداب فرا گرفته است برای چه دست و پا می زنی؟....
بین این همه خواستن و نگاه های مردد گیر کرده ای و مرا با خود به ته دره ی نیستی می کشانی...
رهایم کن

۷ نظر:

  1. اون دختره توي عكس احرام بسته .آخه نصف بندشو مثل حاجي هاي سياه پوست انداخته بيرون

    پاسخحذف
  2. نمی دونم پارسا اما گاهی این عکس من و به این فکر می ندازه که ما چه بخشی از خودمون رو این طور به نمایش می زاریم در حالی که حتی جرات نداریم خودمون بهش نگاه کنیم...

    پاسخحذف
  3. درود
    رهایی قاموس یافتن است.
    بارانشید

    پاسخحذف
  4. ***

    گاهی وقت ها بین این سوال گیر می کنم که باید "من" باشم یا "من" نباشم !

    رها شوم یا خود را باز یابم ؟

    شاید هر دو یکیست ، نمی دانم !


    ***
    Elham
    ***

    پاسخحذف
  5. سلام
    گاهی رفتن و رها کردن خیلی سخته
    گاهی هم باید رفت و دید




    با درود و سپاس فراوان : شهرام

    پاسخحذف
  6. با اجازه لینکتان کردم .
    آینه و همزاد درون آینه من را یاد دون خوان و کارلوس کاستاندا می اندازه.روشی که آن همزاد را از آینه میاره بیرون جالبه

    پاسخحذف

پیشاپیش از اینکه نظر می‌دهید سپاسگذارم. اگر مایل هستید می‌توانید نام و آدرس اینترنتی خود را در قسمت پایین، یعنی "انتخاب نمایه" وارد کرده و به‌همراه نظر خود ارسال نمایید.
راهنمایی: ساده‌ترین راه در این قسمت انتخاب نام/آدرس اینترنتی است. حتی اگر آدرس اینترنتی را موجود نداشته باشید، می‌توانید جای آن را خالی بگذارید. درج نظر به عنوان ناشناس یا حتی اسم مستعار در این وبلاگ آزاد است. فقط از استفاده از هویت افراد دیگر برای نظر دادن خودداری فرمائید